محدودیت های مغز

با تمام پیشرفتهای علم پزشکی در شاخه شناخت مغز انسانها، همچنان بر این مساله تاکید میکنیم که ما تنها مقدار بسیار کمی از رفتارهای مغز را درک و آنالیز کردهایم. مغز انسان یک عضو بسیار پیچیده است که از میلیاردها سلول عصبی ساخته شده و هر کدام از آنها با هزاران سلول دیگر در ارتباط هستند. مغز ما با استفاده از دادههایی که از محیط اطراف میگیرد توانایی درک سه بُعد مکانی و یک بُعد زمانی دارد. اما آیا براستی این تمام حقیقت دنیای اطراف ماست؟ خیر، برای جواب این سوال در ادامه با ما همراه باشید.
تفاوت واقعیت و حقیقت
در ابتدا باید بین دو واژه حقیقت و واقعیت تفاوت در نظر بگیریم. مرز بین این دو واژه، مسایل بسیاری را برای ما باز میکند. در واقع، واقعیت یعنی درک ما از محیط اطرافمان که به میزان احساسات و ادراک ما بستگی دارد. به طور مثال واقعیت از نگاه ما و یک حلزون بسیار متفاوت است و این تفاوت برگرفته از قدرت و محدودیت در مغز و میزان فهم و ادراک میباشد. به عبارت سادهتر میتوان گفت که واقعیت همان تجربه ما از محیط اطراف میباشد. اما حقیقت، همان حقیقت اصلی و وجودی کائنات میباشد و به موجودیت ما ارتباطی ندارد. چه انسان باشیم و چه نباشیم حقیقت عالم یک چیز است و ما تنها میتوانیم در تعبیر واقعیت اطراف خود نظر بدهیم نه حقیقت. مسالهای که در اینجا وجود دارد این است که باید بپذیریم حقیقت دست نیافتنی تر از آن چیزی است که فکرش را می توان کرد!به طور مثال مغز ما توانایی درک بی نهایت را ندارد و این به علت محدودیت زمانی و مکانی است که مغز با آن خلق شده. البته جای نگرانی نیست و در این راه ابزاری وجود دارد که میتواند کمک کند پای خود را از واقعیت فراتر بگذاریم، شاید به حقیقت نرسییم اما بیرون رفتن از دایره واقعیت بسیار هیجان انگیز و لذتبخش میباشد. این ابزار قدرتمند، مدل سازی نام دارد.
خواندن مقاله مقدمهای بر متافیزیک را نوصیه میکنم.
مدل ریاضی در مقابل محدودیت ذهنی
مدلسازی ریاضی، یکی از قدرتمندترین ابزارهای استفاده شده در علوم مختلف میباشد. به طور مثال در فیزیک، بسیاری از مدلهایی که با ابزارهای ریاضیاتی ساخته شده و به زیبایی واقعیت اطراف ما را نشان میدهد، با استفاده ار مفاهیمی است که مغز ما آنها را به عنوان واقعیت نمیپذیرد مانند بی نهایت. کسانی که با مسائل و قضایای فیزیک سروکار داشتهاند میدانند که در بسیاری از نظریات این رشته باید مفهوم بینهایت استفاده شود تا نظریه با تجربه همخوانی داشته باشد و این قسمت جالب ماجراست! همچنین ایجاد یک رویداد از هیچ برای مغز انسان قابل درک نمیباشد زیرا تجربه مغز انسان در طول هزاران سال تکامل، با وجود مرز و علیت سروکار داشته است و به همین دلیل برای تمام رویدادهای محیط اطراف خود ابتدا یک مرز مشخص قائل میشود و سپس برای آن به دنبال یک علت میگردد تا از قانون علت و معلول پیروز کند.
اینها همگی یکی از دلایل وجود نظریههایی شبیه به نظریه کوانتوم، نسبیت و ریسمان و … میباشد که توسط بیشتر مردم رد میشود و گاهی توهم خوانده میشود اما اگر محدودیتهای مغز خود را بپذیریم آنگاه بهتر میتوان از این نظریات و مدلهای ریاضی استقبال کرد. در مقاله بعدی این محدودیتهای مغز را بیشتر بررسی میکنیم.
سخن نهایی
محدودیتهای ذهنی با توجه به تجربه و علم ما به وجود میآیند؛ سپس این طرز فکر واقعیتهای زندگی ما را تشکیل میدهد. ولی واقعیت از دید هر شخص و موجود متفاوت است و ممکن است با حقیقت متفاوت باشد.
آیا این محتوا برای شما مفید بود؟
برای ثبت امتیاز روی ستاره های بزنید
میانگین امتیاز داده شده: 0 / 5. تعداد امتیازهای ثبت شده: 0
هنوز امتیازی ثبت نشده! اولین امتیاز را ثبت کنید
دیدگاهتان را بنویسید