خودشناسی و کنترل ندای درون

تعریف خود شناسی
خودشناسی یعنی، من به دنبال این باشم که خودم را، واقعیت درونیام را، به حقیقتی که جریان دارد، نزدیک و نزدیکتر کنم و برای این کار باید از کل وجودم، یعنی از مجموعه باورها، افکار، احساسات و رفتارهایم شناخت و آگاهی کاملی بدست آورم به عبارت دیگر ما با خودشناسی، به درک و دریافتی درست و شفاف از شخصیت خود و مجموعهای از ویژگیها، انگیزهها، اعتقادات ،پای بندیها و عملکردهایمان دست یافته و در مسیر رسیدن به مطلوب حقیقی حرکت و پویایی خود را ادامه میدهیم.
اهمیت و ضرورت خودشناسی
صاحب کتاب پاک سازی آگاهی در۲۱ روز به نقل از نمایشنامه شب دوازدهم اثر شکسپیر میگوید: تا زمانی که خود آگاهی را درخود پیدا نکنید به جای قدم گذاشتن زیر نور آگاهی، به راه رفتن در تاریکی ادامه خواهید داد.
ما در وادی خودشناسی و خود آگاهی باید بدانیم که کی هستیم؟ کجا هستیم ؟ چه میکنیم؟ و چگونه باید زندگی زیبای خود را طراحی و مهندسی کنیم؟ خودشناسی یکی از مهمترین مهارتهای هوش هیجانی است که کنترل رفتار را در پی دارد و موجب خود کنترلی درحوزه رشد و توسعه فردی میگردد.
خودشناسی و خودهشیاری اهمیت بسیاری دارد
هر روز، هرساعت، هردقیقه، بلکه هرثانیه و هرلحظه مهماند و اگر این لحظات با خود آگاهی همراه شوند با تصمیمات درستی همراه خواهند شد که میتوانند، آیندهی شگفت انگیزی را برای ما رقم بزنند. هشیاری و بصیرت به ما کمک میکند به جای این که نگران دستاوردهایمان باشیم، به اقدامات هر روزمان توجه کنیم اگر هر روز عملکرد خوب و قشنگی داشته باشیم و با قوانین هستی هماهنگ باشیم، اتفاقهای خوب و قشنگی انتظارمان را میکشند و اگر خدای ناکرده اعمال و رفتار خوبی نداشته باشیم آن وقت وضعیت به ضرر ما خواهد بود. پس پیش از این که، فرصتهای طلایی لحظهها را از دست بدهیم باید با هشیاری هرچه بیشتر قدر آنها را بدانیم تا بیشترین بهره را از آنها ببریم.
چنان چه، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) میفرمایند: «حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا»
(با بصیرت وخودشناسی) به حساب خودتان برسید پیش از آن که به حسابتان رسیدگی شود.
خودشناسی، شناخت آگاهانه ازخود و نقاط ضعف و قوت خویش است. خودآگاهی و خودشناسی موجب شکلگیری باورهای مثبت و ارزنده و درست میشود و در افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس نقش بسزایی دارد. برای رسیدن به خودشناسی بهتر است، سفری به خود هدیه دهیم، سفری به اعماق درونمان، و با دنیای بیرون قطع ارتباط کنیم.
اگر بر این کار موفق شویم، صدای دلنشین و دلربای جانمان را خواهیم شنید که ما را به سوی افقهای روشن نور و آگاهی دعوت میکند که در آینده ای نزدیک انتظارمان را میکشد.
با این سیر و نظاره درونی، خواهیم توانست بسیاری از باورها و عادتهای غلط را که سدی بزر گ بر سر راه پیشرفت و تعالیمان بوده و موجب بسیاری از مشکلات و رنجمان شده را درک، شناسایی و برطرف کنیم.
و در مرحله بعد میخواهیم بپذیریم که ریشه همه گرفتاریها و بحرانهای ما غفلت و نا آگاهی از خود، و برداشت و ذهنیت غلطی است که از زندگی خود داریم،و آن توقعات بیهوده و ناخشنودی از وضعیت کنونی است که داریم، و همیشه توقع و انتظار داریم شرایط بهتر از الان باشد و مسئولیت زندگی و سرنوشتمان را نا آگاهانه از سرخود باز میکنیم و به گردن این و آن و روزگار و دولت و هرکه غیر از خودمان است میاندازیم و دائما غر میزنیم.
آری اگر ما زندگی خوبی نداریم و شاد نیستیم، نباید در دنیای بیرون علت آن را جستجو کنیم، بلکه تمام دلیل آن همه گرفتاری و غم و اندوه، دردرون خودمان است، ناشی از افکار و باورهای غلط خودمان است. و این طرز فکر،طرز فکر کمبود است و اضطراب، غصه و رنج میآورد و آرامش، لذت و شادی را از ما میگیرد.
اگرچه در ابتدا گمانمان بر این است که ماهی رضایت را صید خواهیم کرد و ممکن است چند صباحی این تصورات، بازار خیالمان را رونق بخشد و با این گونه مسکنهای موقتی جراحتهای روحی مان التیام یابند، ولی در دراز مدت زخمهای کهنه این خلا درونی سر باز میکنند. اکنون اگر این حفره درون را به حال خود واگذاریم و با محتویاتی شایسته آن را پر نکنیم، آیندهای جز یاس و نا امیدی و دچارشدن به افسردگی و پوچی و انواع و اقسام بیماریهای روحی و روانی نخواهیم داشت. برای این که این اتفاق نیافتد، در این سیر درونی مرتب در دنیایی از خود آگاهی به ارزیابی خودمان بپردازیم و مدام ازخودمان بپرسیم، من با زندگی خودم دارم چکار میکنم؟ با بقیه عمرم میخواهم چه کنم؟ نفس این گونه سئوالات ما را به وادی خود آگاهی کشانده و متوجه ندای درون میکند.
و این سیر و سفر درونی یکی ازموهبت های زیبای الهی است.
چرا که انسان در این وادی به درستی با خود ارتباط برقرار میکند،خود را به طور مرتب ارزیابی میکند و ایرادات خود را پیدا میکند و با اصلاح آنها و تسلط برخود، بازتاب و انعکاس آن را در زندگی خود مییابد و بدین طریق زندگی شگفت انگیز خود را میآفریند.
یک انسان خودآگاه رهبر زندگی خود است، قهرمان زندگی خود است یک انسان شایسته، یک زندگی شایسته و عالی را میسازد.
ازاین جهت است که قرآن تصریح میفرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ…- مائده /۱۰۵ ای کسانی که ایمان آوردهاید خودتان را در یابید…
خیلی جالب است انگار خدا در این دنیا چیزی را مهمتر از خود انسان ندیده است. و نمیفرماید ای مومنان مرا دریابید، من به درد شما میخورم، بلکه میگوید: خود را دریابید، یعنی این شما هستید که به درد خودتان میخورید.
بابا افضل کاشانی در رباعی خود چنین سروده است:
ای نامه نسخه الهی که تویی ای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون زتونیست هرآن چه درعالم هست درخود بطلب هرآن چه خواهی که تویی
تنها با اتکا به خانهای امن و پایگاهی مطمئن و سرشار از امنیت و انرژی مثبت، با انواع غذاهای معنوی نظیر تقوی، ایمان، توکل، صداقت، صبر و … میتوانیم نیازهای حقیقی خود را تامین کنیم و با بیرون آوردن پاپوشهای پوسیده و تنگ باورهای اشتباه و محدود کننده گذشته، و به پا کردن کفشهای نو، اندازه و زیبای باورستان پویایی و مثبت اندیشی، راه بس طولانی هدفها و آرزوهای به حقمان را با شور و اشتیاق، و تلاشی آگاهانه و هشیارانه در پیش بگیریم و لحظههای شریف عمرمان را با مراقبت در باورها، تصمیم ها و عملکردها، سپری کنیم تا به دستاوردهای بزرگ و عالی و درنهایت از خود شناسی و معرفت نفس به خدا شناسی برسیم.
و از همين روست كه تعبير بلند حدیث شریف «مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبّه» از پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و امير مؤمنان علی(علیه السلام) در حدّ شهرت نقل شده که هر کس خود را بشناسد خدای خویش را شناخته است.
آثار خود شناسی
۱_ انسانی که در وادی خود شناسی به سر میبرد، انسان خوبی است و خوب زندگی میکند و معیار خوب بودن و خوب زندگی کردن و کیفیت زندگی، حال خوب و خوش داشتن است. و این حال و احساس خوب و قشنگ داشتن ،هماهنگی کامل با قوانین جهان هستی است، کسی که حال خوب ندارد، اگر از او احوالش را بپرسی، میگوید، خوب نیستم، خستهام، افسردهام و … چنین انسانی در ارتباط با جهان هستی ساز ناکوک میزند و همیشه از روزگار گلهمند است و دائما غر و لند میکند، تعادل ندارد و راه چارهاش، بیرون آمدن از غفلت، بازگشت به خودشناسی و رسیدن به تعادل است.
۲_ داشتن معیارها و نظام ارزشی برای اندازه گیری رشد شخصیت است.
انسان خودشناس و خودآگاه دارای یک نظام ارزشی است که همه افکار، باورها، عملکردها و سخنانش را با آن هماهنگ میکند و در خود احساس خودباوری، اعتماد به نفس و خود ارزشمندی میکند.
ندای درون
ندای درون، اصوات، پیامها و الهاماتی است که ازدرون و قلب ما برمیخیزند و از طریق حواس پنج گانه و تحلیل منطقی قابل دریافت نیستند.
جان لِرِر معتقد است” این الهامات غیبی یا ندای درون ترکیبی از احساسات، عقل و تجربیات انسان هستند.”
برخی آن را همان الهامات معنوی قلمداد میکنند که از ضمیر ناخودآگاه تغذیه میشود و بعضی تحت عنوان حس ششم از آن یاد میکنند. در چالشها و بحرانها، ندای درون به کمک ما آمده و بهترین راه برون رفت از آنها را نشان میدهد.
اگر بخواهیم از قدرت ندای درون مان برای موفقیت درکاری استفاده کنیم ابتدا باید بکوشیم آرامش ذهنمان را حفظ کرده، و در مرحله بعد آن را از افکار منفی و نشخوارهای ذهن پاک سازی کنیم. تصمیمهایی که براساس ندای درون گرفته میشوند عموما فاقد دلیل عقلی و استدلالیاند و اصولا خاستگاه احساسی داشته، و لحظهای و ناگهانیاند.
درزمینههای مختلف، کسب و کار و روابط ،میتوان از ندای درون، برای رسیدن به اهداف و موفقیت، بهره جست به شرط آن که ذهن انتقادگر را کنترل کرده باشیم.
وقتی شما به اعماق خود و به اعماق روحتان برسید، میتوانید هرکاری را انجام داده و ظرفیت هر چیزی را پیدا کنید.
اگر آرامش خود را حفظ کنیم و ایمان داشته باشیم که بهترین مخلوق خدا هستیم و در درون خود قدرت نامحدودی داریم که با احساس امنیت و آرامش میتوانیم به آن وصل شویم و به بسیاری ازسردرگمیهای خود پایان داده و راه را از بیراهه تشخیص دهیم ، چنان چه درسوره شمس آیه 8 میخوانیم:
«فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا » و خداوند به او (انسان) بدی و خوبیاش را الهام کرد.
ندای درون معمولا با احساسات مثبت و خوب و قشنگ همراه است، آن احساسات، سامانه عاطفی ما بوده و تابلوی راهنمای ما در مسیر و جاده موفقیت هستند.
وقتی ما خودمان، ظرفیت و قدرت نامحدود درونمان را باور داشته باشیم و قوانین جهان هستی را به درستی بشناسیم، میتوانیم رویاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم و هرگز ناامید نخواهیم شد. وقتی ما به اعماق وجود خود و به عمیقترین لایههای روحمان برسیم، میتوانیم هرکاری را انجام داده و ظرفیت و قدرت انجام هر خواستهای را پیدا کنیم، خواه در زمینه یک تجارت بزرگ بینالمللی باشد یا فتح بلندترین قلههای سر به فلک کشیده جهان.
خلاصه و نتیجه گیری
کسب خودشناسی و خودآگاهی به ما کمک میکند، واقعیت درونیمان را بهتر شناخته، و نقاط ضعفمان را اصلاح کرده و اگر نمیتوانیم، آنها را پذیرش کنیم تا بتوانیم در زندگی موفقیت هرچه بیشتری را تجربه کنیم.
ما هرگاه به ظرفیت و قدرت لایههای عمیقتر درونیمان پیببریم، خواهیم توانست با آگاهی از قوانین هستی، هر خواسته و آرزویی را که داریم با موفقیت در عالم بیرون، تجربه کنیم.
امیدوارم این مقاله برای شما خواننده گرامی مفید و راهگشا بوده باشد
چنان چه نظر، پیشنهاد و یا انتقادی دارید خوشحال میشوم برای من بفرستید
آیا این محتوا برای شما مفید بود؟
برای ثبت امتیاز روی ستاره های بزنید
میانگین امتیاز داده شده: 5 / 5. تعداد امتیازهای ثبت شده: 1
هنوز امتیازی ثبت نشده! اولین امتیاز را ثبت کنید
دیدگاهتان را بنویسید